شماره ١٠٦: زلفت چو به دلبرى درآمد

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زلفت چو به دلبرى درآمد
بس کس که ز جان و دل برآمد
هم رايت خوشدلى نگون شد
هم دولت بى غمى سر آمد
دل گم نشود در آنچنان زلف
کز فتنه جهان به هم برآمد
کانديشه به حلقه ايش درشد
کم گشت و چو حلقه بر در آمد
چشم سيه سپيد کارت
در کار چنان سيه گر آمد
کز کبر به دست التفاتش
پهلوى زمانه لاغر آمد
چنان حذر من از غم تو
آوخ که غم تو بهتر آمد
در موکب ترکتاز غمزه ت
بشکست در دل و درآمد
بى رنگ رخ تو چون برد حسن
ماه آمد و در برابر آمد
هر خط که خريطه دار او داشت
در حسن همه مزور آمد
حسن تو چو شعر انورى نيز
گويى به مزاج ديگر آمد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید