شماره ١٤٩: آنرا که غمت ز در درآيد

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آنرا که غمت ز در درآيد
مقصود دو عالمش برآيد
در پاى تو هرکه کشته گردد
از کل زمانه بر سر آيد
با رنج تو راحت دو عالم
در چشم همى محقر آيد
خود گر سخن از وصال گويى
کان کيست که در برابر آيد
کس نيست که بر بساط عشقت
از صف نعال برتر آيد
ماييم و سرى و اندکى زر
تا عشق ترا چه درخور آيد
پس با همه دل بگفته کاى مرد
هرچه آيد بر سر و زر آيد
گر در همه عمر گويم اى وصل
هجرانت ز بام و در درآيد
زان تا ز تو برنيايدم کام
کار دو جهان به هم برآيد
تسليم کن انورى که اين نقش
هربار به شکل ديگر آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید