شماره ١٩٠: دردا و دريغا که دل از دست بدادم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دردا و دريغا که دل از دست بدادم
واندر غم و انديشه و تيمار فتادم
آبى که مرا نزد بزرگان جهان بود
خوش خوش همه بر باد غم عشق تو دادم
با وصل تو نابوده هنوزم سر و کارى
سر بر خط بيداد و جفاى تو نهادم
دل در سخن زرق زراندود تو بستم
تا در غم تو خون دل از ديده گشادم
مپسند که با خاک برم درد فراقت
چون دست غم عشق تو برداد به بادم
با آنکه نباشى نفسى جز به خلافم
هرگز نفسى جز به رضاى تو مبادم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید