شماره ٢٠٩: بيا تا ببينى که من بر چه کارم

غزلستان :: انوری ابیوردی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بيا تا ببينى که من بر چه کارم
نيايى ميا برگ اين هم ندارم
به جانى که بى تو مرا مى برآيد
چه بايد جهانى به هم برنيارم
دلى دارم آنجا نه بى پاى مردم
غمى دارم آنجا نه بى دستيارم
مرا گويى از عشق من بر چه کارى
اگر کار اين است بر هيچ کارم
منم گاه و بى گاه در دخل و خرجى
غمى مى ستانم دمى مى سپارم
غمت با دلم گفت کز عشق چونى
نفس برنياورد يعنى که زارم
چه گويى غم تو بدان سر درآرد
که در سايه دولتش سر برآرم
فراقا به روز خودت هم ببينم
اگر هيچ باقى است بر روزگارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید