شماره ٨: مهلت دور سبکسير جهان اينهمه نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
مهلت دور سبکسير جهان اينهمه نيست
توشه بردار و روان شو که زمان اينهمه نيست
مرگ در چشم سبک عقل، شکوهى دارد
پيش ارباب دل اين رطل گران اينهمه نيست
مشکل از خاک سر کوى تو برخاستن است
ورنه برخاستن از هر دو جهان اينهمه نيست
دردم اين است که از يار جدا مى گردم
گر نباشد غم جانان، غم جان اينهمه نيست
غنچه مى لرزد از افسردگى خود، ورنه
با دل گرم، دم سرد خزان اينهمه نيست
آتشين رويى اگر در صف محشر باشد
چشم بستن ز تماشاى جنان اينهمه نيست
گل رخسار تو دارد مدد از جاى دگر
ورنه تشريف بهار گذران اينهمه نيست
غنچه گل به خموشى دل بلبل را برد
حسن گويا چو بود، تيغ زبان اينهمه نيست
ميوه گر در عوض سنگ دهي، آزادى
رتبه بى برى اى سرو روان اينهمه نيست
مى توان کرد به يک آه دل گردون نرم
زور در قبضه اين سخت کمان اينهمه نيست
روى خود را مگر از اشک ندامت شوييم
ورنه در روى زمين آب روان اينهمه نيست
سايه را دست به خورشيد نباشد صائب
دل چو بيدار بود، خواب گران اينهمه نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید