يک نظر در چشم مست ما نگر
عين ما مى بين و در دريا نگر
در خرابات مغان رندانه رو
ذوق سرمستان ما آنجا نگر
چشم ما روشن به نور روى اوست
نور او در ديده بينا نگر
هر چه هست آئينه اسما بود
يک مسما در همه اسما نگر
رند سرمستى اگر جوئى بيا
پيش ما بنشين دمى ما را نگر
درد دردش نوش کن گر عاشقى
ذوق آن درمان بودردا نگر
مير رندان سيد ما را ببين
بنده يکتاى بى همتا نگر