عشق سرمست است و دارد دور باش
عقل را گويد از اين در دور باش
تن درست است آنکه دارد درد عشق
ور بود بى درد گو رنجور باش
عشق او دارى ز عالم غم مخور
چون غم او مى خورى مسرور باش
رند مستى گر بيابى مست شو
ور به مخمورى رسى مخمور باش
ناظر او باش چون اهل نظر
ور ندارى اين نظر منظور باش
عشق سردارى اگر دارى بيا
بر سر دار فنا منصور باش
نعمت الله نور چشم عالم است
چشم دارى طالب اين نور باش