ز آفتاب مهر او تابنده ام
پادشاهى مى کنم تا بنده ام
صورتم پرگار و معنى نقطه اى
اين حروف از لوح دل خواننده ام
مستم از جام مى ساقى عشق
مجلس عشاق را فرخنده ام
تا به اسماء و صفاتش عارفم
از حضور ذات او وامانده ام
عاشق و معشوق ماهردو يکى است
نعمت الله را چنين داننده ام