اى نور خدا در نظر از روى تو ما را
بگذار که در روى تو بينيم خدا را
تا نکهت جان بخش تو همراه صبا شد
خاصيت عيسيست دم باد صبا را
هر چند که در راه تو خوبان همه خاکند
حيفست که بر خاک نهى آن کف پا را
پيش تو دعا گفتم و دشنام شنيدم
هرگز اثرى بهتر ازين نيست دعا را
مى خواستم آسوده بکنجى بنشينم
بالاى تو ناگاه بر انگيخت بلا را
آن روز که تعليم تو مى کرد معلم
بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را؟
گر يار کند ميل، هلالي، عجبى نيست
شاهان چه عجب گر بنوازند گدا را؟