دفتر دوم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
پادشاهى دو غلام ارزان خريد
با يکى زان دو سخن گفت و شنيد
يافتش زيرک‌دل و شيرين جواب
از لب شکر چه زايد شکرآب
آدمى مخفيست در زير زبان
اين زبان پرده‌ست بر درگاه جان
چونک بادى پرده را در هم کشيد
سر صحن خانه شد بر ما پديد
کاندر آن خانه گهر يا گندمست
گنج زر يا جمله مار و کزدمست
يا درو گنجست و مارى بر کران
زانک نبود گنج زر بى پاسبان
بى تامل او سخن گفتى چنان
کز پس پانصد تامل ديگران
گفتيى در باطنش درياستى
جمله دريا گوهر گوياستى
نور هر گوهر کزو تابان شدى
حق و باطل را ازو فرقان شدى
نور فرقان فرق کردى بهر ما
ذره ذره حق و باطل را جدا
نور گوهر نور چشم ما شدى
هم سال و هم جواب از ما بدى
چشم کژ کردى دو ديدى قرص ماه
چون سالست اين نظر در اشتباه
راست گردان چشم را در ماهتاب
تا يکى بينى تو مه را نک جواب
فکرتت که کژ مبين نيکو نگر
هست هم نور و شعاع آن گهر
هر جوابى کان ز گوش آيد بدل
چشم گفت از من شنو آن را بهل
گوش دلاله‌ست و چشم اهل وصال
چشم صاحب حال و گوش اصحاب قال
در شنود گوش تبديل صفات
در عيان ديده‌ها تبديل ذات
ز آتش ار علمت يقين شد از سخن
پختگى جو در يقين منزل مکن
تا نسوزى نيست آن عين اليقين
اين يقين خواهى در آتش در نشين
گوش چون نافذ بود ديده شود
ورنه قل در گوش پيچيده شود
اين سخن پايان ندارد باز گرد
تا که شه با آن غلامانش چه کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید