دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
در تحيات و سلام الصالحين
مدح جمله‌ى انبيا آمد عجين
مدحها شد جملگى آميخته
کوزه‌ها در يک لگن در ريخته
زانک خود ممدوح جز يک بيش نيست
کيشها زين روى جز يک کيش نيست
دان که هر مدحى بنور حق رود
بر صور و اشخاص عاريت بود
مدحها جز مستحق را کى کنند
ليک بر پنداشت گم‌ره مي‌شوند
همچو نورى تافته بر حايطى
حايط آن انوار را چون رابطى
لاجرم چون سايه سوى اصل راند
ضال مه گم کرد و ز استايش بماند
يا ز چاهى عکس ماهى وا نمود
سر بچه در کرد و آن را مي‌ستود
در حقيقت مادح ماهست او
گرچه جهل او بعکسش کرد رو
مدح او مه‌راست نه آن عکس را
کفر شد آن چون غلط شد ماجرا
کز شقاوت گشت گم‌ره آن دلير
مه به بالا بود و او پنداشت زير
زين بتان خلقان پريشان مي‌شوند
شهوت رانده پشيمان مي‌شوند
زآنک شهوت با خيالى رانده است
وز حقيقت دورتر وا مانده است
با خيالى ميل تو چون پر بود
تا بدان پر بر حقيقت بر شود
چون براندى شهوتى پرت بريخت
لنگ گشتى و آن خيال از تو گريخت
پر نگه دار و چنين شهوت مران
تا پر ميلت برد سوى جنان
خلق پندارند عشرت مي‌کنند
بر خيالى پر خود بر مي‌کنند
وام‌دار شرح اين نکته شدم
مهلتم ده معسرم زان تن زدم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید