دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
عبرتست آن قصه اى جان مر ترا
تا که راضى باشى در حکم خدا
تا که زيرک باشى و نيکوگمان
چون ببينى واقعه‌ى بد ناگهان
ديگران گردند زرد از بيم آن
تو چو گل خندان گه سود و زيان
زانک گل گر برگ برگش مي‌کنى
خنده نگذارد نگردد منثنى
گويد از خارى چرا افتم بغم
خنده را من خود ز خار آورده‌ام
هرچه از تو ياوه گردد از قضا
تو يقين دان که خريدت از بلا
ما التصوف قال وجدان الفرح
فى الفاد عند اتيان الترح
آن عقابش را عقابى دان که او
در ربود آن موزه را زان نيک‌خو
تا رهاند پاش را از زخم مار
اى خنک عقلى که باشد بى غبار
گفت لا تاسوا على ما فاتکم
ان اتى السرحان واردى شاتکم
کان بلا دفع بلاهاى بزرگ
و آن زيان منع زيانهاى سترگ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید