دفتر پنجم از کتاب مولانا قدس الله سره

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ناله از باطن برآرد کاى خدا
آنچ دادى دادم و ماندم گدا
ريختم سرمايه بر پاک و پليد
اى شه سرمايه‌ده هل من مزيد
ابر را گويد ببر جاى خوشش
هم تو خورشيدا به بالا بر کشش
راههاى مختلف مي‌راندش
تا رساند سوى بحر بي‌حدش
خود غرض زين آب جان اولياست
کو غسول تيرگيهاى شماست
چون شود تيره ز غدر اهل فرش
باز گردد سوى پاکى بخش عرش
باز آرد زان طرف دامن کشان
از طهارات محيط او درسشان
از تيمم وا رماند جمله را
وز تحرى طالبان قبله را
ز اختلاط خلق يابد اعتلال
آن سفر جويد که ارحنا يا بلال
اى بلال خوش‌نواى خوش‌صهيل
ميذنه بر رو بزن طبل رحيل
جان سفر رفت و بدن اندر قيام
وقت رجعت زين سبب گويد سلام
اين مثل چون واسطه‌ست اندر کلام
واسطه شرطست بهر فهم عام
اندر آتش کى رود بي‌واسطه
جز سمندر کو رهيد از رابطه
واسطه‌ى حمام بايد مر ترا
تا ز آتش خوش کنى تو طبع را
چون نتانى شد در آتش چون خليل
گشت حمامت رسول آبت دليل
سيرى از حقست ليک اهل طبع
کى رسد بي‌واسطه‌ى نان در شبع
لطف از حقست ليکن اهل تن
درنيابد لطف بي‌پرده‌ى چمن
چون نماند واسطه‌ى تن بي‌حجاب
هم‌چو موسى نور مه يابد ز جيب
اين هنرها آب را هم شاهدست
که اندرونش پر ز لطف ايزدست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید