دفتر ششم هم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
گفت قاضى گر نبودى امر مر
ور نبودى خوب و زشت و سنگ و در
ور نبودى نفس و شيطان و هوا
ور نبودى زخم و چاليش و وغا
پس به چه نام و لقب خواندى ملک
بندگان خويش را اى منهتک
چون بگفتى اى صبور و اى حليم
چون بگفتى اى شجاع و اى حکيم
صابرين و صادقين و منفقين
چون بدى بى ره‌زن و ديو لعين
رستم و حمزه و مخنث يک بدى
علم و حکمت باطل و مندک بدى
علم و حکمت بهر راه و بي‌رهيست
چون همه ره باشد آن حکمت تهيست
بهر اين دکان طبع شوره‌آب
هر دو عالم را روا دارى خراب
من همي‌دانم که تو پاکى نه خام
وين سالت هست از بهر عوام
جور دوران و هر آن رنجى که هست
سهل‌تر از بعد حق و غفلتست
زآنک اينها بگذرند آن نگذرد
دولت آن دارد که جان آگه برد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید