شماره ١٣: زهى وصف لبت ذکر زبانها

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
زهى وصف لبت ذکر زبانها
دهانت در سخن اکسير جانها
چو مى خندد لب شکر فشانت
ز حيرت باز مى ماند دهانها
ز عشقت کو به دل تخم وفا ريخت
مرا در سينه مى ريزد سنانها
فلک را آه مظلومى چو من سوخت
چرا آتش نبارد ز آسمانها
مکن عيبم، کنم گر بوسه بازى
به گرد کوى تو بر آستانها
مرا با شکل رسوايى خوش افتاد
بخنديد، اى رفيقان، از کرانها
ز عشقت آب چشم من که بى تو
جوان مردى ندارد ناودانها
شبى کردم به بستان ناله درد
رها کردند مرغها آشيانها
از اين ره رفت خسرو، خلق گويند
چو بيند جابه جا از خون نشانها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید