شماره ٦١: بشکافت غم اين جان جگرخواره ما را

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بشکافت غم اين جان جگرخواره ما را
يا رب، چه وبال آمده سياره ما را
رفتند رفيقان دل صد پاره ببردند
کردند رها دامن صد پاره ما را
گر همره ايشان روي، اى باد، در آن راه
زنهار بجويى دل آواره ما را
شبها به دل از سوز جگر مى کشدم آه
آه ار خبرستى بت عياره ما را
روزى نکند ياد که شبهاى جدايى
چون مى گذرد عاشق بيچاره ما را
بوى جگر سوخته بگرفت همه کوى
آتش بزن اين کلبه خونخواره ما را
ديدند سر شکم همه همسايه و گفتند
اين سيل عجب گر نبرد خانه ما را
جز خسته و افگار نخواهد دل خسرو
خويى ست بدين بخت ستمگاره ما را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید