شماره ١٣١: بيچاره کسى کو به غم خوش پسران زيست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بيچاره کسى کو به غم خوش پسران زيست
کز ديده و دل در پى ايشان نگران زيست
گر يافت کسى از لب بى خط اثر ذوق
تا زيست در انديشه ساده شکران زيست
همچون کمر زر همه با کوفتگى ساخت
آن يار که بر پشته زرين کمران زيست
چون يار از آن دگران شد، بکش اى هجر
زيرا نتوانيم به جان دگران زيست
چون غم کشدم زان لب و زان روى کنم ياد
تا چند توان بر صفت حيله گران زيست
اندر روش زنده دلان، زنده کسى نيست
جز کشته خوبان که در آن مرده آن زيست
ترسم که بميرد به ته کفش ملامت
خسرو که به دنباله شيرين پسران زيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید