شماره ١٥٥: من و شب زندگانى من اينست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
من و شب زندگانى من اينست
دل و غم شادمانى من اينست
همه شب خون دل نوشم به يادش
شراب ارغوانى من اينست
همى نالم به شب بيدارى هجر
سرود ميهمانى من اينست
من و کنج غم و شبهاى تاريک
طرب جاى نهانى من اينست
ببندد چشم من بر من خيالش
که شبها يار جانى من اينست
نبايد کايد از تنگى من تنگ
برين دل بدگمانى من اينست
ز عشقش گاه ميرم، گه زيم باز
طريق زندگانى من اينست
رها کن تا بميرم زير پايت
که عمر جاودانى من اينست
بس ست اين قيمت خسرو که گويى
غلام رايگانى من اينست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید