شماره ١٨٠: مى نوش که دور شادمانيست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مى نوش که دور شادمانيست
خوش باش که روز کامرانيست
سر بر مکش از شراب کايام
از تيغ اجل به سر فشانيست
اين دل که ز عشق مى خورد خون
با دشمن خود به دوستگانيست
مغرور مشو به بانگ نايى
کاواز دراى کاروانيست
هر دم که به خوشدلى برآيد
سرمايه حاصل جوانيست
ساقى دل مرده زنده گردان
زان مى که چو آب زندگانيست
عشق آمد و عقل رخت بر بست
اين هم ز کمال کاردانيست
بى خوابى و عاشقيست کارم
سگ بهر وفا و پاسبانيست
خسرو به گزاف چند لافى
بانگ دهل از تهى ميانيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید