شماره ٢٨٥: شب نيست کز تو بر سر هر کو نفير نيست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
شب نيست کز تو بر سر هر کو نفير نيست
و انديشه تو در دل برنا و پير نيست
صد سر فداى پاى تو باد، ار چه در حرم
تو مى روى و خون کست پايگير نيست
بى رحم وار چند زنى غمزه بر دلم
وه کاين دل است آخر و آماج تير نيست
عطار، گو ببند کان را که من ز دوست
بويى شنيده ام که به مشک و عبير نيست
اى آنکه کوشش از پى سامان من کنى
بگذار کاين خرابه عمارت پذير نيست
زلف بتان به گردن شيران نهد کمند
آزاد آن دلى که بدين بند اسير نيست
در فتنه و بلا چه کند، گر نه اوفتد
خسرو کش از نظاره خوبان گزير نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید