شماره ٧١٩: گر دل عاشقم از عشق تو رنجور شود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گر دل عاشقم از عشق تو رنجور شود
کلبه جان ز بلاهاى تو معمور شود
هست روشن به رخت ديده، اگر خاک رهت
باز در ديده کشم، نور على نور شود
گشت اعمي، چو خط سبز ترا ديد رقيب
چشم افعى چو زمرد نگرد، کور شود
حاليا چشم تو مست است، چها مى کند او؟
آه، اگر غمزه زنان آيد و مخمور شود
گفت لعلت به تبسم که دل از ما برگير
از عسل، امر محال است، مگس دور شود
مى رود جان به سر کوى تو ديدار طلب
موسي، آري، طلبد وصل که بر طور شود
جان من روى تو شد، اى خوشى جانم، اگر
خسرو سوخته از وصل تو مسرور شود!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید