شماره ٦٤: در واکرده، در بسته ز دربان گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
در واکرده، در بسته ز دربان گردد
دولت از خانه در بسته گريزان گردد
آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند
در سيه خانه کجا دود نمايان گردد؟
زان به صحرا ننهم روى که مجنون مرا
آتشى نيست که محتاج به دامان گردد
کوه را شورش من سر به بيابان داده است
کيست مجنون که مرا سلسله جنبان گردد
ساده لوحى بود آيينه صد نقش مراد
طوطى از آينه صاف زبان دان گردد
شود از خواب گران بيش سبکسيرى عمر
سيل چون گشت گرانسنگ شتابان گردد
گر چنين تنگ شود دايره عيش و نشاط
پسته در پوست محال است که خندان گردد
مى شمارم ز گرانسنگى غفلت مخمل
بستر خوابم اگر خار مغيلان گردد
مى شود همچو مه بدر دلش نورانى
هرکه قانع چو مه نو به لب نان گردد
تن به لنگر ندهد کشتى طوفان زدگان
سر عاشق چه خيال است بسامان گردد؟
شد ز داغ جگر لاله مبرهن صائب
که ته دل، سيه از نعمت الوان گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید