شماره ٨٢: راست آزرده کى از زخم زبان مى گردد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
راست آزرده کى از زخم زبان مى گردد؟
تير کج باعث آرام نشان مى گردد
برق اگر پاى درين وادى خونخوار نهد
از نفس سوختگى سنگ نشان مى گردد
نفس کجرو ز نصيحت ننهد پاى به راه
تير کج راست کى از زور کمان مى گردد؟
دولت سنگدلان را نبود استقرار
سيل از کوه به تعجيل روان مى گردد
شمع در جامه فانوس نماند پنهان
هرچه در دل بود از جبهه عيان مى گردد
در طلب باش که از گرمى صحراى طلب
پاى پر آبله از ديده وران مى گردد
روزگارى است که از رهگذر ناسازى
سنگ اطفال به ديوانه گران مى گردد
بس که خون مى خورد از خار درين سبز چمن
زر به کف گل ز پى باد خزان مى گردد
مى شود حرص هم از جمع زر و سيم غنى
تشنه سيراب اگر از ريگ روان مى گردد
مى نمايند به انگشت چو ماه عيدش
قسمت هرکه ز گردون لب نان مى گردد
گرد کلفت ز دل صاف کشان مى چيند
هر که در ميکده از درد کشان مى گردد
سرخ رو سر زند از خاک به محشر صائب
هر که از جمله خونابه کشان مى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید