شماره ١١٥: لب لعل تو اگر جام شرابى دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
لب لعل تو اگر جام شرابى دارد
دل ما نيز نمک خورده کبابى دارد
اى بسا خون که کند در دل صاحب نظران
چهره اى کز عرق شرم نقابى دارد
روى خوب از نگه گرم نماند سالم
رزق آتش شود آن گل که گلابى دارد
قرب سيمين بدنان آتش بى زنهارست
شبنم از صحبت گل چشم پرآبى دارد
از نمکدان تو هرچند اثر پيدا نيست
خوش نمک گردد ازو هر که کبابى دارد
وعده گاهش چمن سينه مجروح من است
هر که از خون جگر جام شرابى دارد
مى کشد چون جگر صبح، نفس را به حساب
هر که در مد نظر روز حسابى دارد
خضر را مى برد از راه به افسون بيرون
وادى خشک جهان طرفه سرابى دارد
کرد مشتاق عدم سختى دوران جان را
سيل در دامن کهسار شتابى دارد
نعمت روى زمين قسمت بى شرمان است
جگر خويش خورد هر که حجابى دارد
نامه ماست که جنگ است جوابش صائب
ور نه هر نامه که ديديم جوابى دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید