شماره ١٨٨: گوهر عکس لبش گر به شراب اندازد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
گوهر عکس لبش گر به شراب اندازد
کله عيش، مى از جوش حباب اندازد
جدل شبنم و خورشيد بود مشت و درفش
خرد آن به که سپر پيش شراب اندازد
کوس شهرت زند از خم چو فلاطون هرکس
خشت برگيرد و از دست کتاب اندازد
هر که خواهد که کند مشکل عالم را حل
دفتر عقل همان به که در آب اندازد
نه ز مستى است نمک گر به شراب افکندم
چشم تا چند به روى تو حباب اندازد؟
غلط اندازى حسن است که آب حيوان
پرده بر روى خود از موج سراب اندازد
خواب مخمل نبود در گرو افسانه
بخت کى گوش به افسانه خواب اندازد؟
نگرفته است کس آيينه خورشيد به موم
چون به رخسار تو مشاطه نقاب اندازد؟
صائب از بحر به يک جرعه برآوردى گرد
در خور ظرف تو، ساقى چه شراب اندازد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید