شماره ١٩٣: صبر را زمزمه من سفرى مى سازد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
صبر را زمزمه من سفرى مى سازد
کوه را ناله من کبک درى مى سازد
پر کاهى است به دوش دل سودازده ام
کوه دردى که فلک را کمرى مى سازد
در جوانى ز ثمر قامت نخل است دو تا
راستى سرو مرا بى ثمرى مى سازد
نکند صبر به زندان فلک، جان چه کند؟
مرغ در بيضه به بى بال و پرى مى سازد
عقل در کاسه سر عشق شد از بيخبرى
ديو را باده گلرنگ پرى مى سازد
هر که را آينه چون آب مصفا شده است
با گل و خار ز روشن گهرى مى سازد
به شکستى که ز دوران رسد آزرده مباش
که تمامى مه نو را سپرى مى سازد
مى شود از جگر سنگ چراغش روشن
هر که چون لاله به خونين جگرى مى سازد
مى جهد از خم چوگان حوادث گويش
چون فلک هر که به بى پا و سرى مى سازد
آه سردست علاج دل غمگين صائب
غنچه را صحبت باد سحرى مى سازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید