شماره ٢١٨: جذبه شوق اگر از جانب کنعان نرسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
جذبه شوق اگر از جانب کنعان نرسد
بوى پيراهن يوسف به گريبان نرسد
کعبه در دامن شبگير بلند افتاده است
سيل پر زور محال است به عمان نرسد
در مقامى که ضعيفان کمر کين بندند
آه اگر مور به فرياد سليمان نرسد
منتهى گشت به خط سلسله زلف دراز
نامه شکوه ما نيست به پايان نرسد
تو و چشمى که ز دلها گذرد مژگانش
من و دزديده نگاهى که به مژگان نرسد
شعله شوق محال است ز پا بنشيند
تا دل تشنه به آن چاه زنخدان نرسد
هر که از دامن او دست مرا کوته کرد
دارم اميد که دستش به گريبان نرسد
درد رنگين چو کند روى سخن را صائب
کار اهل سخن آن به که به سامان نرسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید