شماره ٢٥٣: داغ هر لاله که بر سينه هامون باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
داغ هر لاله که بر سينه هامون باشد
مهرى از محضر رسوايى مجنون باشد
دورگردى نشود مانع يکتايى دل
قطره در ابر همان در دل جيحون باشد
ناز گرداند ورق، حسن به انصاف آمد
يارب آن خط دلاويز چه مضمون باشد
گرچه دست ستم خار بلند افتاده است
کوته از دامن عريانى مجنون باشد
خوشدلى نيست درين دايره گوژ و کبود
وقت آن خوش که ازين دايره بيرون باشد
گرچه رنگين به نظر جلوه کند عالم خاک
نيک چون در نگرى يک دل پرخون باشد
کيست با او طرف بحث تواند گشتن؟
هرکه را پشت به خم همچو فلاطون باشد
آنچه از چرخ به ارباب سخن مى گذرد
جاى رحم است بر آن سرو که موزون باشد
شکوه از داغ ندارد جگر ما صائب
جغد در گوشه ويرانه همايون باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید