شماره ٢٨٥: در لب يار نهان عيش جهان ساخته اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
در لب يار نهان عيش جهان ساخته اند
باغ را در گره غنچه نهان ساخته اند
نيست چون آينه حيرانى ما امروزى
از ازل ديده ما را نگران ساخته اند
نکته هايى که نهان بود در آن نقطه خال
مو بمو زان خط شبرنگ عيان ساخته اند
چه خيال است دم تيغ بتان کند شود؟
کز دل محکم خود سنگ فسان ساخته اند
اينقدر حسن گلوسوز در آن نقطه خال
آفتابى است که در ذره نهان ساخته اند
تا دلت آب نگردد نتوانى دريافت
گوهرى را که درين حقه نهان ساخته اند
در کشش نيست کمى قوت بازوى مرا
طاق ابروى ترا سخت کمان ساخته اند
در دل ما نگذشته است، خدا مى داند
سخنى چند که ما را ز زبان ساخته اند
چهره زرد، بهار دل غمگين من است
برگ عيش من از اوراق خزان ساخته اند
دو جهان عينک بينايى من گرديده است
تا به روى تو دو چشم نگران ساخته اند
راست کيشان که طلبکار نشانند چو تير
با کمانخانه ابروى بتان ساخته اند
حاجيانى که طواف حرم کعبه کنند
کاهلانند که با سنگ نشان ساخته اند
زحمت باديه و خار مغيلان نکشند
بيخودانى که ز دل تخت روان ساخته اند
نيست در چاشنى شيره جان هيچ کمى
اينقدر هست که بسيار روان ساخته اند
خاطر جمع ازان قوم طلب کن صائب
که به شيرازه آن موى ميان ساخته اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید