شماره ٣٨٤: گل رخسار تو هرجا که نمودار شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
گل رخسار تو هرجا که نمودار شود
باغ بر شبنم گل بستر بيمار شود
عشق فکر دل افگار ز من دارد بيش
دايه پرهيز کند طفل چو بيمار شود
آن که از چشم تو افکند مرا بى تقصير
چشم دارم به همين درد گرفتار شود
عشق تا نيست خرد تيغ زبانى دارد
صبح چون شد علم شمع نگونسار شود
تن چو کاهيد ز غم، رشته جان مى گردد
دل چو گرديد تنک، پرده اسرار شود
گلشنى را که کند ناز چمن پيرايى
بر دل غنچه نسيم سحرى بار شود
از صفاى دل ما حسن بود جلوه طراز
آه ازان روز که آيينه ما تار شود
مى توان رفت به يک چشم پريدن تا مصر
بوى پيراهن اگر قافله سالار شود
غفلت راهنمايان نپذيرد اصلاح
راه خوابيده محال است که بيدار شود
يوسف آن است که خود را نکند گم، هرچند
ساحت روى زمين پر ز خريدار شود
سخن از مستمعان قدر پذيرد صائب
قطره در گوش صدف گوهر شهوار شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید