شماره ٤٤٣: شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گرديد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گرديد
نامه بر آتش من دامن ديگر گرديد
از بهار چمن افروز بود برگ گلى
آنچه از حسن تو در ديده مصور گرديد
مى شود روزنه اش ناف غزالان ختن
خانه هرکه ازان زلف معطر گرديد
خيره از ديدن خورشيد قيامت نشود
ديده هرکه ز روى تو منور گرديد
عشق روشندل اگر نيست ز اولاد خليل
از چه آتش گل و ريحان به سمندر گرديد؟
در شب وصل ز محرومى من آگاه است
تشنه هرکس ز لب آب بقا بر گرديد
همچو آيينه شدم ديده حيران همه تن
تا مرا دولت ديدار ميسر گرديد
آن کس از کوردلان است که از خودرايى
نتواند ز غلط کرده خود بر گرديد
هست دلچسب تر از قند مکرر صائب
سخن طوطى ما گرچه مکرر گرديد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید