مرا به هر مژه اى اشک بى اثر چسبد
چو غرقه اى که به هر موجه خطر چسبد
کشيده است مرا عشق زير بار غمى
که از تحمل آن کوه بر کمر چسبد
به دار، الفت منصور حجت خامى است
که ميوه خام چو افتاد بر شجر چسبد
کسى که دست به زلف دراز او دارد
چرا به دامن اين عمر مختصر چسبد؟
بغير شهد خموشى کدام شيرينى است
که از حلاوت آن لب به يکدگر چسبد
ميسرست چو انديشه تو صائب را
چرا به دامن انديشه دگر چسبد؟