شماره ٤٩٥: اگر بهانه طفلان تمام مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر بهانه طفلان تمام مى گردد
به بوسه هم لب لعل تو رام مى گردد
اميدها به لبش داشتم، ندانستم
که اين قدح به چشيدن تمام مى گردد
به عاشقان سيه روز خنده بيدردى است
ترا که صبح بناگوش شام مى گردد
شوند آديمان طفل مشرب از پيرى
درين چمن ثمر پخته خام مى گردد
تو چون به جلوه زمين را ز باده آب دهى
افق به دور زمين خط جام مى گردد
اگرچه لاغري، از فربهى اميد مبر
که در دو هفته مه نو تمام مى گردد
چنين که مى پرد از بهر صيد چشم ترا
ز خاک حرص تو افزون چو دام مى گردد
کمال نشأه اسنان به مهر خاموشى است
خم شراب به خشتى تمام مى گردد
شود ز تنگ شکر صائب آنقدر گويا
که رزق طوطى شيرين کلام مى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید