شماره ٥٥٥: قدم به چشم من خاکسار نگذارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
قدم به چشم من خاکسار نگذارد
ز ناز پا به زمين آن نگار نگذارد
اميدوار چنانم که جذب عشق مرا
ميان اهل هوس شرمسار نگذارد
رسيد نوبت خط، بيش ازين مروت نيست
که دست بر دل من آن نگار نگذارد
چها کند به دل بيقرار من شوخى
که آب آينه را برقرار نگذارد
به آه و ناله من ره که مى تواند بست؟
مرا به خلوت اگر پرده دار نگذارد
کسى که بار ز دل بر نمى تواند داشت
به دوش خلق همان به که بار نگذارد
به نامرادى و بى حاصلى خوشم، ترسم
به حال خويش مرا روزگار نگذارد
توقعى که مرا از سپهر هست اين است
که آرزوى مرا در کنار نگذارد
به خار خار محبت اميدها دارم
که زير خاک مرا برقرار نگذارد
به خون خويش زند غوطه راه پيمايى
که پا شمرده درين خارزار نگذارد
رسد به آب بقا پاک طينتى صائب
که دل به هستى ناپايدار نگذارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید