شماره ٦٣٢: به گرد گريه من ابر درفشان نرسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
به گرد گريه من ابر درفشان نرسد
به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد
مجردان چو مسيح از علايق آزادند
کمند رشته مريم به آسمان نرسد
مرا ز خرمن گردون چه چشمداشت بود؟
که برگ کاه به چشمم ز کهکشان نرسد
به زهد خشک به معراج قرب نتوان رفت
که کس به عالم بالا به نردبان نرسد
ز سطحيان مطلب غور نکته هاى دقيق
هما به چاشنى مغز استخوان نرسد
گشايش از دم پيران بود جوانان را
به خاکبوس هدف تير بى کمان نرسد
به خوارى وطن از عيش غربتم قانع
که هيچ گل به خس و خار آشيان نرسد
کمند آه ستمديدگان عنان تاب است
نمى شود به سر چاه، کاروان نرسد
حضور همنفسان مغتنم شمر صائب
که لذتى به ملاقات دوستان نرسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید