شماره ٦٧٩: کريم اوست که خود را بخيل مى داند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
کريم اوست که خود را بخيل مى داند
عزيز اوست که خود را ذليل مى داند
درين محيط چو غواص هر که محرم شد
نفس کشيدن خود قال وقيل مى داند
کسى که آتش خشم و غضب فرو خورده است
ميان شعله حضور خليل مى داند
خوشم به گريه خونين که آن بهشتى روى
سرشک تلخ مرا سلسبيل مى داند
ازين سياه درونان به اهل دل بگريز
که کعبه چاره اصحاب فيل مى داند
کبودى رخ خود را زسيلى اخوان
عزيز مصر به از رود نيل مى داند
سفينه اى که به گل در کنار ننشسته است
چه قدر بادمراد رحيل مى داند
ز چرخ کام به شکر دروغ نتوان يافت
که راه حيله سايل بخيل مى داند
زبان راه بيابان اگر چه پيچيده است
به صد هزار روايت دليل مى داند
اميد رحم ز خورشيد طلعتى است مرا
که خون شبنم گل را سبيل مى داند
دلى که محرم اسرار غيب شد صائب
نسيم را نفس جبرئيل مى داند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید