شماره ٧٣٢: جمال را نگه تلخ او جلال کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
جمال را نگه تلخ او جلال کند
حرام را لب ميگون او حلال کند
زبان برگ گل از خون گرم بلبل سوخت
نه خون ماست که هر خار پايمال کند
خم سپهر نياورد تاب باده عشق
دل شکسته چه مقدار احتمال کند
بر آن نهال رعونت به برگ کاهى نيست
گداز غيرت اگر سرو را خلال کند
شکسته است ز بس استخوان من ترسم
که همچو سايه هما را شکسته بال کند
سراب تشنه لبى را غبار منت نيست
فرو رود به زمين به که کس سؤال کند
سماع اختر وچرخ فلک ز ناله ماست
ز جوش فاختگان سرو وجد و حال کند
روان تيره من آب خويش را صائب
مگر به لنگر استادگى زلال کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید