شماره ٧٨٥: سواد شب دل شب زنده دار مى خواهد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
سواد شب دل شب زنده دار مى خواهد
زمين سوخته تخم شرار مى خواهد
مگر به داغ عزيزان نسوخته است دلش
کسى که زندگى پايدار مى خواهد
به دست نفس مده اختيار دل زنهار
که زنگى آينه خويش تار مى خواهد
نيام دعوى شمشير را کند کوتاه
زبان درازى منصور دار مى خواهد
همان به است که قانع شود به دل خوردن
کسى که نعمت بى انتظار مى خواهد
بجاست رفعت نام آوران پاک گهر
که هر که هست نگين را سوار مى خواهد
چو غنچه مشت گريبان جمع کرده من
توجهى ز نسيم بهار مى خواهد
به داغ ساخته نتوان فريب عاشق داد
که صيرفى زر کامل عيار مى خواهد
ز من به آب شدن دست هم نخواهد شست
چنين که توبه مرا شرمسار مى خواهد
ز چله مطلب کوته نظر بصيرت نيست
که دام چشم براى شکار مى خواهد
کسى که مى طلبدعقل ازين سبک مغزان
ز سروميوه واز بيد بار مى خواهد
به بوى گل ز گلستان کجا شودقانع
کسى که خرمن گل در کنار مى خواهد
نظر سياه به اين خاکدان مکن صائب
که حسن آينه بى غبار مى خواهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید