دوری که در آن آمدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
رحیم نعمتی در تاریخ ۱ اردی بهشت ۱۳۹۹ نوشته
سخن از مطرب ومی گوی وراز دهر کمتر جو
که کس نگشود ونگشاید به حکمت این معما را
کیخسرو چوپان در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۰ نوشته
منظور این بوده که( در این دوره ی کوتاه عمر ما
نمیدانیم چرایی آغاز جهان و پایان جهان را ) و فلسفه خلقت را
پس نباید بیخودی بر باورهای خود پای فشاریم
حمید الهیاری در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ نوشته
گر دایره را به غایت عالم شوی آز
زین مطلب دل حکایت چه مجاز
مطرب چه بداند و کجا زین چه لحاظ
زین امد ورفتتش شود سو به حجاز
حمید الهیاری در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ نوشته
در حیرتم از ناله این مردم مست
این مردم مشروب خور باده بدست
من عابد دلسوخته خورده شکست
من می نخورم تا نشوم مردم پست
حمید الهیاری در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ نوشته
سلام اسم من حمید اهل شهر تبریز هستم دوست عزیزم اگه در هر موردی شعر خواستین شمارمو میذارم تماس بگیرید شاید بتونم بگم ۰۹۳۶۱۶۹۸۷۸۷
حمید الهیاری در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ نوشته
یا هر شاعری شعر خوب داشت مد نظرتون بود برام بفرستین منم دوبیتی در همون مورد شعر بگم خودمم نمیدونم چطوری شعر میگم ولی به لطف خاص خدا
حمید الهیاری در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ نوشته
عاشق به حاشا میکند حرمت برای جان بدان
افسانه مجنون میشودعشقش سرای خان بدان
مینای حکمت میشود غیبت نوای ان سران
عصمت تمنا میشود سرو علایق چون بران
(بر یعنی نیکی) . ی کم بیشتر دقت کنی یک کتاب حرف تو این شعر هست دوست عزیز
حمید الهیاری در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ نوشته
اگر ان ترک شیرازی بدست ارد دل ما را
به خال هندویش بخشم تماما جود اسما را
.......
ده بیت زیبا دنباله این شعر هست بخوایین میفرستم یا دوباره میتونم از نو بگم
مسلم ایرانی آذر در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ نوشته
حمید جان لطفا در موقع نوشت شعر به معنی هر مصرع و بیت و کل شعر توجه کن، مصرع ها معنی جزیره ای و کلمات یا عبارات اضافی میتونن معنی رو عوض کنند.