در مدح ملک معظم عمادالدين فيروزشاه

غزلستان :: انوری ابیوردی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
اى باد خاک مرکب گردون شتاب تو
آتش بخار چشمه تيغ چو آب تو
گردون کجاست بر در قدر بلند تو
خورشيد کيست پرتو راى صواب تو
از آسمان که نام و لقب را نزول زوست
پيروز شاه عالم عادل خطاب تو
ايام در مواکب قلب سپاه تست
و اسلام در حمايت عالى جناب تو
در کشت زار روزى برگى نگشت سبز
الا به اهتمام کف چون سحاب تو
خود ابر جوده نايژه بر خلق کى گشاد
تا دست تو نگفت منم فتح باب تو
در حزم بادرنگى و در عزم با شتاب
عالم گرفته گير درنگ و شتاب تو
گردو ز خست شعله نوک سنان تست
ور کوثر است جرعه جام شراب تو
گيتى ز خشم تو به رضاى تو درگريخت
آرى پناه رحمت تست از عذاب تو
آنجا که از زبان سنان در سخن شوى
در عرصه جهان ندهد کس جواب تو
بيدارى است با تو چنان در مقام حزم
کانجا به خواب هم نتوان ديد خواب تو
چون صبح چاک سينه درآيد به معرکه
دشمن ز عکس خنجر چون آفتاب تو
تاب تو صدهزار سلاطين نداشتند
قيصر چگونه دارد و فغفور تاب تو
زودا که آسمان ممالک تهى کند
از ديو فتنه بيلک همچون شهاب تو
اى دولت جوان تو مالک رقاب خلق
پاينده باد دولت مالک رقاب تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید