شماره ١: چه شد که يار خط آورد با صفاست هنوز

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
چه شد که يار خط آورد با صفاست هنوز
فروغ صبح بنا گوش دلگشاست هنوز
اگر چه خط رقم عزل خواند درگوشش
درازدستى مژگان او بجاست هنوز
به ياد بوسه دهن خوش کنيد ازان نوخط
که نوسواد سخنهاى آشناست هنوز
به دستهاى نگارين، عذار نو خط او
ز کار درهم عاشق گرهگشاست هنوز
اگر چه دود برآورد خط ز رخسارش
هزار تشنه جگر رالبش دواست هنوز
به نااميدى از اينجا مرو که حاجتها
ز فيض صبح بنا گوش او رواست هنوز
ازو توقع حلواى آتشى زودست
عتاب و رنجش بيجاى او بجاست هنوز
هزار تشنه جگر را به چشمه حيوان
لبش به خضر خط سبز رهنماست هنوز
فسانه مى شمرد حرف بيوفايى حسن
ازو توقع مهر و وفا خطاست هنوز
نگشته است به دلها گران غبار خطش
عزيز ديده مردم چو توتياست هنوز
به عرض حال زبان آشنا مکن صائب
که تيغ غمزه او برسر جفاست هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید