شماره ٢٣: خضر راه حقيقت است مجاز

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
خضر راه حقيقت است مجاز
مکن اين در به روى خويش فراز
دل محمود اگر همى خواهى
دست کوته مکن ز زلف اياز
عاشق از سرزنش نينديشد
شمع رانيست سرکشى از گاز
دست خون است داو اول ما
دوشش ماست نقش سينه باز
پرده نام وننگ يک سو کن
زن نه اي، اى عشق درلباس مباز
سيل تقوى و برق ناموس است
مى گلرنگ و شعله آواز
آخر کار خوشه را ديدى
گردن سرکشى دگر مفراز
خنده کبک درکمين دارد
اشک خونين چنگل شهباز
پاى در دامن قناعت کش
تا نسوزى به آتش تک و تاز
گل و زر دارى و دو روزه نشاط
سرو و بى حاصلى و عمر دراز
بردبارى است معدن گوهر
خاکسارى است مسند اعزاز
چون فلاخن به گرد خويش بگرد
هر چه بردل گران، به دور انداز
صائب از خاک پاک تبريزست
هست سعدى گر از گل شيراز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید