شماره ٨٠: شمع بر خاک شهيدان گر نباشد گو مباش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
شمع بر خاک شهيدان گر نباشد گو مباش
لاله درکوه بدخشان گرنباشد گو مباش
سبزه تيغ تو مى بايد که باشد تازه روى
باغ ما را شبنم جان گرنباشد گو مباش
فرش ما افتادگي، اسباب ما آزادگى
خانه ما رانگهبان گر نباشد گو مباش
اشتها چون سوخت،دارد لذت مرغ کباب
خوان مارا مرغ بريان گر نباشد گو مباش
شور بختى وقت حاجت مى کند کار نمک
سفره ما را نمکدان گر نباشد گو مباش
ما که چون دل گوشه اى داريم از گلزار قدس
دامن صحراى امکان گر نباشد گو مباش
بى سرانجامى غبار لشکر جمعيت است
روزگار مابه سامان گر نباشد گو مباش
مرکب آزادگان تخت روان بيخودى است
توسن گردون به فرمان گر نباشد گو مباش
زينب ظاهر چه کار آيد دل افسرده را؟
نقش بر ديوار زندان گرنباشد گومباش
اين قدر دلبستگى صائب به زلف يار چيست ؟
نسخه خواب پريشان گرنباشد گومباش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید