شماره ١١١: در غريبى تابه چند افتدکسى ازيادخويش؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
در غريبى تابه چند افتدکسى ازيادخويش؟
کو جنونى تا برآرم گرد از بنياد خويش
غفلت صياد از نخجير عين رحمت است
واى بر صيدى که غافل گردداز صياد خويش
شکوه مارا ازحريم وصل دور انداخته است
حلقه در بيرون درمانده است ازفرياد خويش
جوى شير ازسنگ آوردن عجب طفلانه بود
بى تأمل کند کردم تيشه فولاد خويش
چون خدنگ آه، برگشتن نمى دانم که چيست
درچه ساعت برد ياد او مرا ازياد خويش؟
کلک صائب راچه لذت ازصفير خود بود؟
عندليب مست بى بهره است ازفرياد خويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید