شماره ٢٠١: زنوبهار خط يار نااميد مباش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
زنوبهار خط يار نااميد مباش
ز حسن عاقبت کار نا اميد مباش
به نوش جاده نيش منتهى گردد
به زخم خار ز گلزار نااميد مباش
درابرهاى سيه بيشتر بود باران
ز تيرگى شب تار نااميد مباش
مى رسيده نگيرد قرار در مينا
به دور خط ز لب يار نا اميد مباش
دليل کعبه مقصود، نعل وارون است
ز چين ابروى دلدار نااميد مباش
نمى شود نکند آه کار خود آخر
ز آه سينه افگار نااميد مباش
نه از بهار خط سبز خال شد سر سبز؟
ز تخم سوخته زنهار نا اميد مباش
اگر چورشته تن خويش را گداخته اى
ز فصل گوهر شهسوار نااميد مباش
به آفتاب رسد شبنم ازسحر خيزى
ز فيض ديده بيدار نااميد مباش
گرفت نبض خس و خار،برق آتشدست
ز خارخار دل زار نااميد مباش
به فکر غنچه نسيم بهارمى افتد
عبث ز بستگى کارنااميدمباش
به جذبه کاهربا برگ کاه را دريافت
تو نيز از کشش يار نااميد مباش
به فکرآينه خواهد فتاد روشنگر
ز پرده دارى زنگار نااميد مباش
به مکر خويش گرفتار مى شود غدار
ز مکر عالم غدار نااميد مباش
زحرف مور سليمان شکفته شدصائب
درين بساط ز گفتار نااميد مباش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید