شماره ٢٦٠: ازآب بازى مژه اشکبار خويش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ازآب بازى مژه اشکبار خويش
کرديم همچو دامن صحرا کنار خويش
راه سخن به محمل مقصود يافتيم
همچون جرس ز ناله بى اختيار خويش
ناموس دودمان حيا مى رود به باد
چون گل مساز خنده رنگين شعار خويش
خون لاله لاله مى چکد از چشم آفتاب
ترکرده اى زشبنم مى تا عذار خويش
سنگ غرور بردهن جام جم زنيم
چون بشکنيم ازان لب ميگون خمار خويش
سهل است کار دشمن خصم کينه جوى
غافل مشو ز دوستى دوستدار خويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید