شماره ٢٨١: شوخى که مرا هست تمناى وصالش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
شوخى که مرا هست تمناى وصالش
وحشى تر از آهوى رميده است خيالش
چشم و دل من تشنه حسنى است که از لطف
در آينه و آب نيفتاده مثالش
هر چند که گيرنده بود خون شهيدان
چون لاله بود داغدل از چهره آلش
گرديد مه عيد مرا ناخنه چشم
تا چشم من افتاد به ابروى هلالش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید