شماره ٢٩٢: اگر چشم کافر فتد برلقايش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر چشم کافر فتد برلقايش
نيايد به لب غير نام خدايش
شود گريه شمع ياقوت احمر
به بزمى که افروزد از مى لقايش
زمين گير سازد تماشاييان را
چو در جلوه آيد قد دلربايش
ز انديشه آن تن نازپرور
چو فانوس دور استد از تن قبايش
ز عيسى چه بگشايد آن خسته اى را
که بيمارى چشم باشد دوايش
برآرد سراز جيب درياى گوهر
دهد چون حباب آن که سر درهوايش
چو آسودگى خواهى ازآسمانى
که بى آب، گردان بود آسيايش
چنان کز کمان تير صائب گريزد
ز خود مى گريزد چنان آشنايش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید