شماره ٣١٢: ندارد صفحه رخسار خوبان اعتبار خط
ندارد صفحه رخسار خوبان اعتبار خط
در آتش دارد از هر حلقه نعلى بيقرار خط
هزاران چشم روشن ساختى در روزگار خط
کرامت کن به ما هم سرمه وارى از غبارخط
نخواندى چون به سيرباغ خود درجوش گل مارا
به برگ سبز بارى يادکن درنوبهار خط
به روى گرم کن اين شمع ناحق کشته راروشن
که شد چشم اميد من سفيد ازانتظار خط
نکردى درزمان زلف اگر شيرازه دلها را
مشو غافل به عهد دولت ناپايدار خط
اگر چه خال باشد مرکز پرگار خوبى را
کند ازشرمسارى روى پنهان درغبار خط
به اين خاک مراد اميدها را وعده مى دادم
ندانستم نمک در ديده ام ريزد غبار خط
ز حسن نو خطان بسيار دشوارست دل کندن
دواندريشه چون جوهر درآهن خارخار خط
صفاى گوهر ازگرد يتيمى بيش مى گردد
غبارى نيست برخاطر مرا از رهگذار خط
چنان کافزايد از بيهوشدارو نشأه صهبا
دو بالامى شود کيفيت لب ازغبار خط
چه نسبت خط مشکين رابه روى ساده خوبان؟
درآتش دارد از هر حلقه نعلى بيقرار خط
بود خواب پريشان سنبل فردوس درچشمش
چرانيده است هرکس چشم خود در سبزه زار خط
کند از سر کشى هرخون که در دل زلف، عاشق را
تلافى مى کند آخر نسيم مشکبار خط
خمار صبح را ته شيشه شب مى کند درمان
مشو غافل زرخسار بتان درروزگار خط
نثارى هست لازم ،خواندن فرمان شاهان را
نسازم نقددين و دل چرا صائب نثار خط؟
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده