شماره ٦٠٠: مى روم بر قله قاف قناعت جا کنم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
مى روم بر قله قاف قناعت جا کنم
بيضه اميد را زير پر عنقا کنم
پاى خم گيرم ز دست انداز کلفت وارهم
دست بردارم ز سر درگردن مينا مى کنم
از حضيض پستى فطرت برآرم خويش را
آشيان بر شاخسار اوج استغنا کنم
سرو آهم يک سرو گردن ز طوبى بگذرد
چون خيال قامت آن شعله رعنا کنم
شد بنا گوشم سيه چون لاله از حرف درشت
بخت سبزى کو که جا در دامن صحراکنم
رشته اميد را تا چند پيوندم به خلق
تا به کى شيرازه بال و پر عنقا کنم
مى ربايندش ز دست يکدگر خوبان چوگل
من دل گم گشته خودرا کجا کنم
با چنين کامى که از تلخى سخن رامى گزد
حيفم آيد تف به روى مردم دنيا کنم
هر کسى برق تجلى را نمى داند زبان
چون ابوطالب کليمى از کجا پيداکنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید